سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

حوالی سه شنبه غروب

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۱۷ ب.ظ

دلم می خواهد یک بار دیگر او را ببینم. 

  • ۹۸/۰۱/۲۳
  • وی بی

نظرات  (۶)

عالی
عالی
ممنون که پاسخ دادین و خوش بحالتان که چنین وجودی را گاهی ملاقات می کنید.التماس دعا بخصوص در ماه مبارک
خوشا به حال شما که دیده شدن برایتان ارزشی ندارد
خوب چرا اینقدر مبهم و غیرمستقیم اونم توی یک فضای عمومی مثل وبلاگ؟.. یه ایمیل بهش بزنید و باهاش قرار بذارید.. یا یه جمع دوستانه ترتیب بدید و از اون هم دعوت کنید.. 
سلام.نظرات برای پست بعدی بسته بود آمدم اینجا که بنویسم تلخی آن شبها را عجیب درک میکنم(البته از کجا معلوم؟).نه اینکه کشیده باشم انقدر خوب کلمات را کنار هم چیده اید که تلخی اش همه وجودم را گرفت.و دیگر اینکه چه خوب که پیرمرد در راهگذار زندگیتان بود.ایکاش می گفتید پیرمرد پستهای شما کیست؟
پاسخ:
سلام. پیرمرد یک شخصیت استثنایی. امید محض. انسانی الهی. و یک روحانی باصفاست. که گاهی که نگارنده به واقع - و به زور محیط- از دنیای مادی پرت می‌شود، به او وقت ملاقات میدهد. که به عمری می‌ارزد.  که فرمود: واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی و لاتعد عیناک عینهم!