سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

گرفتنها و رفتنها.. و رفتنها و رفتنها

پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۴۹ ب.ظ

آیا رئال مادرید گرت بیل رو میگیره. آیا استقلال تهران انتقام سال های گذشته رو می گیره. آیا وزیر علوم از مجلس رأی اعتماد می گیره. آیا آقای روحانی سراغی از ولایتی می گیره. آیا فلانی جای فلانی رو می‌گیره. آیا اوباما پیام ِ انتخاب روحانی رو می‌گیره. آیا فلانی فلانی رو می‌گیره. .. 

از ابتذال روایت‌گری این روزها همین بس که قرار همه گرفتن است و معرفت گذشتن در کمتر کسی است.

.

.

شبیه آنجا که جایی در تاریخ سیستان در خلاصه می‌آید که "یکی برفت و بگرفت تا مشرق و دیگری برفت و بگرفت تا مغرب" .. و البته تاریخ به رفتنهای بعد ازین گرفتنها گواهی داده است.. سخت و سرد. 

  • ۹۲/۰۵/۳۱
  • وی بی

نظرات  (۱۱)

خیلی زیبا بود واقعا ادبیاتی که به کار بردید

به "یکی" :

علیکم السلام

حق با شماست. قرار نیست فقط کسانی نظر بدهند که نویسنده را می شناسند. بنده هم چون آی دی شما را قبلا در کامنتها دیده بودم تصور کردم شما از خوانندگان قدیمی اینجا باشید.

ولی برای من عجیب است ، شما که از کسی شناخت قبلی ندارید چطور تنها از یک جمله کوتاه (ان شاء الله که نه) ، برداشت کردید که ایشان مصلحت کشور را در نظر ندارند و بر اساس سلایق شخصی صحبت می کنند؟!
انشاءالله که منظور شما همان تذکر دوستانه بوده باشد که فرمودید.

بگذریم ...


http://images.persianblog.ir/301764_pQUEa4Pz.jpg

:))
انگار برای شما، هر کسی که کامنت می گذاره، اگر نشناسیدش، اول دشمن است مگر آن که خلافش ثابت شود. 
سلام. 
شاید شما شناخت داشته باشید، اما هر کسی که برای بار اول میاد، هیچ شناختی نداره و طبیعتا اگر کامنتش به ذائقه شما خوش نیاد، دلیل نمی شه که تهمت زده شده باشه! این جوری باشه، باید سر درش بزنند که رود غریبه ها ممنوع.

جمله من هم چه بود مگر؟ یک سفارش بود، یه تذکر بود، هم می تواند در آن شخص وجود داشته باشد، هم می تواند نداشته باشد. 
چقدر سخت سازش می کنید! باز هم بگویید عجب تهمت سختی! 

به "یکی" :

فکر می کنم منظور ایشون این جمله بود "...نه دل خودتان را."
با شناختی که همگی از نویسنده این بلاگ داریم ، این جمله (اگر نخواهیم بگوییم تهمت ) ، بی انصافی محض است.


جناب وی بی ، شاید نباید اون کامنت را می نوشتم...
برای پست بعدی:
إن شاءالله خیر است. توکل کنید.
"من هم احتمال نه را بیشتر می دهم." این تهمت ِ سختی است؟! شاید شما منظور دیگری از این جمله داشته اید و من برداشت ِ دیگری داشته ام.
سربازی سر بازی سرسره بازی ....

آدرس وبلاگ را هم به عمد گذاشته ام که قاطی ویروس های وبلاگستان محسوب نشوم!
چرا در پاسخ به E Kh  گفتید ان شالله که نه؟ من هم احتمال نه را بیشتر می دهم. 
اما حداقل در "دعاها" و انشالله هایتان، مصلحت کشور را در نظر بگیرید نه دل خودتان را. 
پاسخ:
طوری نوشتم که دوستانی که مذهبی اند اما اهل "بده بستان" هستن چندان رنجور نشوند. اما اگر مجالی دست می‌داد و تکلیف می‌دیدم؛ طوری دیگر می‌نوشتم و غیر این منطق لبی بگشادمی.. 

در مورد جمله ی دوم سکوت کنیم فعلاً بهتر است. اما شاید شما برای آدم‌هایی که اینجا را می‌خوانند خواستید توضیح بدهید که چه طور همچون تهمت سختی را اینقدر به آسانی می‌نویسید.. 
.
.

من هم شاید بعداً گفتم مصلحت کشور را در چه می‌بینم.. و از آقای ولایتی هم نوشتم. و البته از مظلومیت "علی" هم می‌نوشتم که به جای سلمان و عمار که جانشان را برای علی می‌دادند آدم‌هایی داشت که به "قهوه‌ای" و "گعده‌ای" علی را و پرچم علی را به هیچ فروختند. 
..

حالا آیا واقعا آقای روحانی سراغی از ولایتی می گیره ؟ :دی
پاسخ:
ان شاء الله که نه! 
  • محمد رستگارفر
  • صحیح می فرمایید...