سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

س

جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۴۳ ق.ظ

ظلّک محجوب بک، فکیف یدرک النور الذی یظهره، و هو محبوس فی ظلمة کونه

سایه‌ی تو حجاب تو ست. پس چگونه می‌شود که سایه‌ی تو نوری را درک کند که آن سایه را آشکار می‌سازد. در حالی که آن سایه در تاریکی خود زندانی ست.

اندوه‌های زندانی...ابن عربی




--
بعد التحریر:  ابن عربی می‌خواهد بگوید که نفس تو حجابی‌ست بر نور حق. و تو ممکن نیست که آن حضور محض را درک کنی وقتی عمرت را محدود کرده‌ای به اینکه تنها در پی برآوردن خواهش‌های نفسانی‌ات باشی... این تعبیر قرابت عجیبی دارد با تفسیری که ملا احمد نراقی در معراج السعادة از آیهٔ ۵۳ سورهٔ فصلت می‌دهد.. 

  • ۹۳/۰۶/۲۸
  • وی بی

نظرات  (۵)

  • واقعیت سوسک زده
  • سلام

    من " س " بالای بعضی از پستها را نمی دانم یعنی چه ؟
    پاسخ:
    عنوانی ست برای نوشته‌هایی که برای نویسنده هم سجوم است و هم سجود...
    فکر میکنم آنقدر سطحتان بالا هست که برای کسانی که معمولا روی فرش سیر میکنند، تحمل طمانینه نیست..

    با مطلب ابن عربی موافقم زیرا مصداق این بیت است که: چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس / که در سراچه ترکیب تخت بند تنم

    مرجع ضمیر در جمله اول هست همان ضمیر (ک) در ظلک


    در مورد ترجمه احتمالا ضمیر (ه) در یظهره ، به ظلّ بر نمی گردد. شاید به حقیقت هستی انسان برگردد که با این فرض ترجمه اش اینطور شود:

      سایه‌ی (یا جسم) تو حجاب تو ست پس چگونه می شود که سایۀ تو نوری را درک کند که آن را (حقیقت هستی انسان که در پسِ پردۀ جسم است) آشکار نماید، در حالی که سایه در تاریکی وجودی خود زندانی ست و در ظلمت است.

    پاسخ:
    به نظرم خیلی بعید است که این درست باشد به دو دلیل: 

    1- پرواضح است که این فیزیک قضیه است که ابن عربی را به نوشتن این جمله ترغیب کرده. اینکه سایه در عین ایجاد شدن توسط روشنایی، خود محصور به تاریکی است. 

    2- در قواعد عربی اگر جمله ی تالی در جمله‌ای فعلیه صاحب ضمیر باشد باید به فاعل جمله ی اصلی ارجاع کند. در صورتی که با چیزی که شما نوشتید نه تنها مرجع ضمیر در این جمله نیست، در جمله‌ی اسمیه اول کلام هم یافت نمی‌شود و این ضعف کلامی قابل استناد نیست. 

    حق. 
    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز