سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

جمعه‌ی خوب

شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۰۲ ق.ظ
صبح بعد از نماز خوابیدم. خواب بعد از نماز یک قمار بی‌رحمانه ست. خوابیدن کنار پنجره.. شنیدن صدای عبور نسیم صبح از قاب چوبی .. اغوایی غریب دارد.. و زودگذر.. اما چشم به روشنی بستن.. و به روزمرگی باز کردن .. امتداد یک خستگی بی پایان است.. در تمام راه به آیات سوره‌ی قصص گوش می‌دادم.. به قضاوت داوود و سلیمان.. فکر می‌کردم.. ففهمناها سلیمان.. به پای اسب‌های فریبنده‌ی سلیمان.. به قمار روزها .. به آن نسیمی که خدا بر دل‌های مومنان می‌فرستد.. و یشف صدور المومنین.. بعد از نماز عصر دوباره خواب مرا می‌گیرد.. سجاده را دستم می‌گیرم.. آرام روی کتابخانه می‌گذارم.. پنجره را باز ‌می‌گذارم .. و زیر لب می‌خوانم که ان ربی لطیف لما یشاء.
  • ۹۲/۰۱/۱۰
  • وی بی