سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

از نامه های وارده

دوشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۴۱ ب.ظ

"سلام.

از آنجایی که تذکر گاهی موجب تنفس روح است دارم این مطلب را مینویسم و چون گاهی در خلوت در خویشن تفکر کردن بسیار لازم است خصوصی مینویسم.
روند مطالب اخیر وبلاگ(خواه با مخاطب و خواه بدون مخاطب خاص) جدیداً به سستی و صعف میزند، به دوری از محتوای عمیق، شاید دلیل این کلام من این است که همین حالا برای یک تحقیق اجباری دارم مقاله ای را مطالعه میکنم که سطح فلسفی-معرفتی بالایی دارد و همه فکرم را به خود مشغول کرده، و این وسط خواندن این مطلب شما و تداعی شدن مطالب قبلی بسیار این نکته را به ذهن متبادر میسازد که گوینده و راقم این سطور دچار قحطی معرفتی-محتوایی شده، هر چند در حد چند دقیقه یا....
امکان اشتباه در ای نظر زیاد است. پس لطفاً در صورت اشتباه حلال بفرمایید
ولی اگر ذره ای هم صحت داشته باشد گفتنش بر من واجب بود که اگر من نیز در چنین وضعیتی باشم گفتن چنین سخنانی را بر مخاطبم واجب میدانم.

قرآن اگر خواستند بخوانید بیش از پیش تدبر کنید در آن، نه فقط با ذهن خودتان که با کمک بزرگانی چون علامه...
اگر نه برای رهایی از این قحطی خود بهتر میدانید که به نوشته های چه بزرگانی باید رجوع کنید....

کسی که دم از ارزشهایی میزند، باید بسیار بسیار مرافبت کند که این محبتی که خدا در دل ودیعه نهاده بازخواست شدنی است...."



دعایی هست که در اکثر کتب ادعیه جا افتاده. و من خوب به خاطر نمی آورم. اما این طور بود حدودا که: " خدایا ما را از کسانی قرار مده که کتبی می خوانند که سطح فلسفی-معرفتی بالایی دارند. " 

اما تذکر این دوست عزیزمان تا حدودی مفید است. مخصوصا آن خط آخر خیلی درخشان است.  

  • ۹۰/۱۰/۱۹
  • وی بی

نظرات  (۲)

  • فرقی نداره
  • میون این حرفای جدی نمی دونم چرا قسمت اول جوابیه ت به خنده وادارام کرد! ...
    به نظر من که نباید این پست را میزدید(کسی که نوشته اختیار داشته علنی بنویسد)، ولی حالا که زدید اقلاً دلیل اون دعای جاافتاده چیست؟