سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

در خورد فیل

دوشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۰، ۰۳:۴۲ ق.ظ
احساس خسران و از دست رفته گی می کنم... حالا که به وضوح پیمانه ی غم های حقیقی از دل مان بزرگ تر است جای افسوس است که شاد بودن را درست و به موقع یاد نگرفتیم... بلد نشدیم که شاد باشیم مثل همه ی آدم های اطراف... مثل تو که دور می چرخی و بر شانه ی من می زنی که به کدام فسانه دل خوش کرده ای...

..

روزمره گی های مان در یک برزخ دوزخی میان غم و شادی دست و پا می زند.. امیدهای مان کم رنگ تر می شود... حساب مان می افتد به شماره ی فیش حقوقی که قرارست به حساب مان بریزند.. غم هامان ناپایدار و دل هامان به حصار دنیا کوچک تر ..

تو هم حواست نیست .. که این ها اضطراب قبل از طوفان نیست... این شهر را مدتی است که سیل ویران کرده است.



  • ۹۰/۰۸/۳۰
  • وی بی

نظرات  (۱)

بلد نشدیم شاد باشیم اما تظاهر به شادی را حفظیم...