یا کجا ام..
یا کدام ام..
یا که ام..
.
.
- ۱ نظر
- ۲۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۲۶
یا کجا ام..
یا کدام ام..
یا که ام..
.
.
عیب از آنان نیست، من دل مرده ام .. کز هیچ سویی
در نمی گیرد مرا افسون شهر و دلبرانش ..
.
هیچ ...
کفارهی شرابخواریهای بیحساب .. هشیار در میان مستان نشستن است..
برای تماشا خوش آمدی ...
.
.
یابن الحسن .. روحی فداک .. متی ترانا و نراک ...
یابن الحسن .. روحی فداک .. متی ترانا و نراک ...
یابن الحسن .. روحی فداک .. متی ترانا و نراک ...
.
.
.
"ما گرفتارِ هم بودیم و هنوز هم گرفتاریم... طلب شما از من یک حبس است که پرداختی ندارد.. نه حبس شما، نه معرفت حبس شما. ما که عشق را به شما بدهکاریم.... فقط شما به حبس نبودید. ما هم زندان حزن حبستان شدیم.... عرضم را در تهران به شما میگویم، نه در کاغذ.... "
حالا از شب ِ خداحافظی بر میگردیم.. و تو بنویس شبهایی بود که ما از زندهگی بازی میخوردیم..
..
آقا مجتبی .. نشد که بیاییم شب ِ بیست و سوم امسال.. با شما دعا کنیم..
آقا مجتبی.. اما روز پنجشنبه آمدیم.. با برادر حمید.. این بار به جای اینکه با شما نماز بخوانیم بر شما نماز خواندیم..
همراه آن چندصد هزار نفری که عاشقانه برایتان اشک میریختند..
آقا مجتبی.. خیلی دلتنگتان هستیم.. خیلی..
.
.
رسول امینی که در چشم توست ..
به من داد دینی که در چشم توست ..

بعد از ناهار که مادربزرگ -حفظها الله- برای مان درست کرده بود .. - که ته گرفته بود و خودش تا آخر از آن قسمت ته گرفته خورد .. و من بغض ام گرفته بود- .. برادر حمید روضه ای از موبایل اش گذاشت .. که کار را یکسره کرد.. یا به قول خودش لقضی الامر...
السلام علیک یا صدیقة الشهیدة ..