نعم اَنَا مُشتاقٌ و عِندِیَ لَوعَةٌ ولکنَّ مِثلی لا یُذاعُ لهُ سِرٌّ
آری من [به وطن و خانواده] مشتاقم و از شوق سوز دلی دارم، ولی سرّ و راز چون منی برملا و مکشوف نگردد.
.
.
- ۱ نظر
- ۰۹ دی ۹۱ ، ۱۲:۴۸
نعم اَنَا مُشتاقٌ و عِندِیَ لَوعَةٌ ولکنَّ مِثلی لا یُذاعُ لهُ سِرٌّ
آری من [به وطن و خانواده] مشتاقم و از شوق سوز دلی دارم، ولی سرّ و راز چون منی برملا و مکشوف نگردد.
.
.
«عفت بزقرمه درست کرده بود.»
سالها پیش در چنین روزی ..
عبور از بحران.. هاشمی رفسنجانی.. خاطرات سال ۱۳۶۰
.
.
این همه تناقض. و این همه سوال آشفته ام کرد. تنها دلخوشی ام آن تابلوی بالای در غربی مسجد بود که نوشته بود کشف الدجی بجماله ..
که ز هر اشک زدم بر سر ِ دریا .. دریا
..
.
ترکها نگاه ِ اول را خوب بلدند و این سلاح گرمشان است. و اگر غریبه باشد نگاهات تیغات میزنند. مثل آن سربازی که اول شلیک میکند.. و اگر شکارش کم جان شد دست به خنجر میبرد.. و همین انگار تفاوتشان هست با ایرانیها.. که نگاه ِ اول را اکثرا بلد نیستند. اما کمتر میشود که به غریبه سخت بگیرند.
استانبول یک پایتخت ساحلی ست. با مساجد و کلیساهای درهم آمیخته. با کلیساهایی که مسجد شدهاند به زور امپراتور. و با مساجدی که رو به دریاهای آزاد ساختهاند قبلهاش را. تا احتمالا صفایی کنند. یا لابد مفتی شرعشان فکر کرده که این طور است که میشود راه به جایی داشت...
استانبول اما سر ِ گردنه است گرچه شهری ساحلی ست.
.....
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
...
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
گر راه زن تو باشی .. صد کاروان توان زد
.
.
.