- ۲۳ دی ۹۱ ، ۰۱:۱۸
یا کجا ام..
یا کدام ام..
یا که ام..
.
.
عیب از آنان نیست، من دل مرده ام .. کز هیچ سویی
در نمی گیرد مرا افسون شهر و دلبرانش ..
.
هیچ ...
کفارهی شرابخواریهای بیحساب .. هشیار در میان مستان نشستن است..
برای تماشا خوش آمدی ...
.
.
یابن الحسن .. روحی فداک .. متی ترانا و نراک ...
یابن الحسن .. روحی فداک .. متی ترانا و نراک ...
یابن الحسن .. روحی فداک .. متی ترانا و نراک ...
.
.
.
"ما گرفتارِ هم بودیم و هنوز هم گرفتاریم... طلب شما از من یک حبس است که پرداختی ندارد.. نه حبس شما، نه معرفت حبس شما. ما که عشق را به شما بدهکاریم.... فقط شما به حبس نبودید. ما هم زندان حزن حبستان شدیم.... عرضم را در تهران به شما میگویم، نه در کاغذ.... "