اکثر سیاستمداران انگار بالا رفتن از پله های قدرت را خوب بلدند اما پایین آمدن از آن را نه زیاد... و البته گاهی برخی شان حتی برای محکم زمین خوردن برنامه ریزی می کنند تا از قدرت بعدی امتیازهای بیشتری بگیرند. و اغلب این نوع سیاست که شتابزده انجام می شود به نتایجی که انتظار دارند نمی رسد.
.
.
داستان خاتمی و رای دادن اش واقعا برای ما موضوع مهمی نبود. رای خاتمی برای من یک رای بود. اینکه آمد رای داد احتمالا عاقبت خودش را کمی نجات داد. اما موضوعی که مهم است همین مصالحه از نوع سیاستمدارانه است. خاتمی نشان داد که آدم باهوشی ست. هر چه قدر که در پیچ و خم دادن راه های مواجهه با موانع اجرایی و مدیریت افراد از موسوی ضعیف تر باشد، در ترسیم راه های آینده و ابتکار عمل آدم قابل توجهی است. خاتمی اگر نتوانست اصلاحات را جای خاصی ببرد اما جایی نبرد که نتواند آن را برگرداند... تو نگاه کن اما .. موسوی در کمتر از چند ماه کاری کرد که خودش هم نمی توانست دیگر از جهنمی که برای خودش درست کرده بود بیرون بیاید.. حالا عده ای می گویند که موسوی کنترل می شد.. اما حقیقت این است که موسوی خودش را خیلی بالاتر از آن می دید که کسی بتواند کنترل اش کند .. موسوی وقتی نخست وزیر بود با صحنه سازی آن حداقل اختیارات رئیس جمهور را با نهایت فریبکاری ازو گرفت. با وابسته کردن سرنوشت کشور و جنگ به شخص خودش تمام پل های سرنگونی اش را داشت مهار می کرد.. همان کاری که قرار بود بنی صدر بکند.. حتی همان اواخر آقای هاشمی را هم دور می زد.. اینها را که دارم می نویسم یاد آن شعر شاعر عرب می افتم که می گفت: " هنر ما غارتگری و کشتن است و گاهی وقتی حتی جز برادر خود نمی بینیم او را هم غارت می کنیم .. "
.
.
باری این ها را که نوشتم خواستم بگویم که فرهادی هر چه نباشد آدم باهوشی ست. اگر در تظاهرات خیابانی شرکت داشت و داد می زد اما سعی کرد پل های پشت سرش را خراب نکند. و آرام و بی صدا از کنار سیاست طوری بگذرد که نه سیخ بسوزد و نه خودش کباب شود! . . . این بود که در کنفرانس های مطبوعاتی هرجا می خواست حتی اعتراض کند که فیلم اش در ایران آنچنان توسط دولتمردان مورد استقبال قرار نگرفت سعی می کرد که مدارا کند و تعادل کلمات را حفظ کند. . و بگوید که مثلا تعدادی از دولتمردان اثر او را فهمیدند.. یا تبریک گفتند و غیره.
اما در نقطه ی مقابل گلشیفته ی فراهانی به غایت ابله است. او تمام پل های پشت سرش را خراب کرد. با هر مصاحبه ای بیشتر خودش را انداخت در جهنمی که می شد از آن فرار کند. گلشیفته وقتی از ایران رفت با اختلاف بالا محبوب ترین بازیگر زن سینمای ایران بود. الآن اما طوری است که پدر و مادرش هم نمی توانند از ش دفاع خوبی بکنند..
.
.
باری داستان رای دادن خاتمی و اسکار گرفتن فرهادی قابل مقایسه است با بیانیه های موسوی و مصاحبه های گلشیفته فراهانی. خاتمی و فرهادی انگار پله های سیاست را خوب تر بلد بودند. این بود که خودشان را مات نکردند..