یک روز باید بگذرم از زیر قرآن از خودم ..
سه شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۰، ۰۱:۴۸ ق.ظ
فیس بوک ندارم دیگر. از چند جای دیگر هم عذرم را از خودم خواسته ام. چند جای دیگر هم عذر مرا از دیگری خواستند و از خودم نخواستند. یک جای دیگر هم بود که نه عذری بود و نه خودی .. اما همان هم دیگر نیست..
حالا فقط این جا می نویسم و گاهی روی دیوار خانه ی قدیمی. جواب ایمیل حوصله نمی کنم دیگر مثل آن روزها. زور نمی زنم که کسی را قانع کنم. بقیه هم یاد گرفته اند کاری به کارم نداشته باشند. حالم از هر چه نشریه و مصاحبه و ستون و مقاله و تحلیل به هم می خورد دیگر... کسی زنگ می زند پیش نهاد همکاری می دهد همان جا برای اش می گویم که برود دنبال یک کار درست درمان .. لابد فکر می کنند حالم خوب نیست ..
.
.
الحاصل آنکه اگر آن آدم دو سال پیش را ببینم که خودم بودم احتمالا اصلا نشناسم اش... انگار طوری از خودم فاصله گرفته باشم که تا حالا هیچ دوستی یا دشمنی نگرفته باشد.. فی التاخیر آفات اما ... این طوری است حال ما . .
..
- ۹۰/۱۲/۱۶