- ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۱۱:۱۲
عاشق ام بر لطف و بر قهرش به جد..
عاشق ام بر لطف و بر قهرش به جد..
عاشق ام بر لطف و بر قهرش به جد..
عاشق ام بر لطف و بر قهرش به جد..
عاشق ام بر لطف و بر قهرش به جد..
.
.
آدم ها را باید در موقعیت های سخت شناخت.. در موقعیت های عادی خیلی ها می توانند شخصیت مقبولی برای خودشان دست و پا کنند.
..
.
میگفت: "همه همرزمهای ام شهید شدند.. من تنها بودم.. میدیدم.. که یکی یکی جلوی ام می افتادند وقتی تپه را دور میزدیم.. وقتی نور می آمد معلوم بود یکی را هدف گرفته بودند .. یکی از بچه ها می افتاد.. در دلم می گفتم که خدایا میبخشی واقعا؟!.. از نوری که به سمت مان می آمد وحشت داشتم.. همین بود که شهید نشدم .. ناامیدی از خدا .. رغبت به دیدار را از آدم می گیرد.. لیاقت شهادت را از آدم سلب می کند.. "
.
یا اله العاصین.
ما نبودیم .. و تقاضامان نبود.. والله که نبود .. .
پیرمرد -رحمة الله علیه- سفارش می کرد که نه تنها از جمع آلوده بلکه از جمع آدم هایی که کار بدی نمی کنند الّا اینکه دین شان برای شان موثر و جدی نیست بپرهیزید.. که در سوره ی مبارکه ی انعام است که وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا..
..