سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

س

شنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۰ ب.ظ

من وقتی مردم
چشم های تو دیگر زیبا نبود
و آسمان هیچ وقت مثل سابق
آبی نشد.
من وقتی مردم
دیگر شعرهایم کهنه نبودند
و قصه ام پایان نداشت.

...

خسته ام ..

آدم در ابتدای راه نباید اینقدر خسته باشد
ولی من هستم. مثل بقیه ی نباید هایی که همیشه بودم.. 

  • ۹۴/۰۱/۰۱
  • وی بی

نظرات  (۶)

@ میعاد

از توضیحات مفید شما ممنونم. متوجه شدم .. خدا یارتان باشد

@  a
فکر می کنم اگر مقاله ی "آیا استیت مدرن اسلامی ست ؟ "  را ببینید , متوجه منظور این جمله بشوید . 
" کمتر کسی بر مسند میزهای استیت تکیه زده است و انقلابی مانده است . "
و ما ناچاریم از انتخاب یکی از این دو راه .اگر بخواهیم میان این دو خط موازی زیگزاگ برویم , ناگهان فرصت به پایان می رسد و می بینیم در کوره راه های  "رسیدن " جان داده ایم .  بیان دیگری ست برای  این که : " میدان حق در عرصه ی سخن وسیع است و در عرصه ی عمل تنگ  " . سخن و عمل دو عرصه ی ابتلا هستند . " انقلابی " بودن به عمل مربوط می شود . بدون عمل و عزم و اراده نمی توان به این عرصه وارد شد .


بچه که بودیم  سر صف وایمیستادیم ناظم اخموی مدرسه می اومد صحبت می کرد انقدر طولانی که بی حال میشدیم، بعد وسط صحبتهاش با صدای خیلی بلند می گفت : کی خسته ست ؟؟؟ ما محکم و یکصدا بایستی می گفتیم : دشمن!
اما الان همون دشمن، لبخند به لب خودشو به صف ما رسونده و به طرز خاصی داره نگاهمون میکنه و خودشو برای سخنرانیهای بیشتر آماده میکنه. ما هم با اینکه باید خسته باشیم ولی نیستیم..


آدم در ابتدای راه نباید اینقدر خسته باشه...

مفهوم جملۀ استیت را نمی‌شود اصلاح کرد چییست؟
با تشکر

گویا گذشته ی برادر محمد عجیب ام روزِ شما شده ست! شاید هم اینطور نباشد.. نمی دانم! ,شاید نقطه ی عطفی باشد که ما نمی دانیمش... اما علی الظاهر اینچنین می نماید..
.
.