هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید..
دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۳۰ ب.ظ
این حس ِ غیر قابل بیان در فهمیدن رمزهای دنیا را هیچ دوست نداشت. همان حسی که آدمی را در تشعشع زیباییها آنچنان غرق میکرد که غروب ِ خورشید در انتهای دریا را از یاد میبرد.. این حس را دوست نداشت چون ژرفایی ماورایی میداد به عشق سادهی او.. آن را از عالم ماده بیرون میبُرد. آن را بیکران میساخت. آن را به بینهایت میبُرد. بیآنکه چیزی از عذابش کاسته باشد. زیرا حسهایی هستند که نامفهومی و پیچیدهگی از عمقشان نمیکاهد.. و البته هیچ تیری تیزتر از تیر ِ بینهایت نیست..
خوشیها و روزها... مارسل پروست
پ.ن:
شب ِ آخری ست که تهرانم.
..
- ۹۲/۱۱/۰۷