در خورد فیل
شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۵:۳۰ ب.ظ
حکایتی است از بایزید که میگفت: "شبی از شبها دل خویش را جُستم و نیافتم.. هنگام سحر شنیدم که هاتفی ندا داد که بیا.. دلت آنجاست .. اما جز ما را میطلبی؟"
- ۹۲/۰۴/۲۹
حکایتی است از بایزید که میگفت: "شبی از شبها دل خویش را جُستم و نیافتم.. هنگام سحر شنیدم که هاتفی ندا داد که بیا.. دلت آنجاست .. اما جز ما را میطلبی؟"