سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

در خورد فیل

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۵ ب.ظ

کفش‌هایم را جلوی در جفت می‌کنم. صدای قرآن برادر مسعود را میشود از همان در ورودی شنید. می‌ایستم. مثل نسیم خنکی که از کناره‌ی ساختمانی در هوای گرم تابستان به صورتت می‌خورد نوازشگر است. می‌روم همان کنار می‌نشینم. خدا در قرآن می‌گوید که زمین را با کوه‌ها سکون بخشیدیم و همه انگار ذهنشان به قله‌های افراشته است. من اما به آدم‌هایی فکر می‌کنم که محل ِ سکون ِ زمین اند. به ‌آنها که امانت خدا به دست آنها می‌چرخد. به آنها که چونان قله‌های افراشته راسخ و متین‌اند. و السلام علی عباد الله الصالحین.

.

.

شب بعد از افطار می‌آیم این طرف شهر. مثل مسافری که در شهری غریب جامانده و دنبال نشانی می‌گردد .. من اما دنبال کلمه‌ای می‌گردم. من از پس ِ این‌ سال‌ها فهمیده‌ام که آنچه حقیقت ندارد ما هستیم. همه‌ی این‌ سال‌ها را اشتباه‌ آمده‌ام انگار. 

شب خرابم کرد اما چشم‌های روشنت 

بار دیگر هم به داد ظلمت آبادم رسید .. 

السلام علی عباد الله الصالحین..

  • ۹۲/۰۴/۲۰
  • وی بی