در خورد فیل
پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۳:۱۸ ق.ظ
روزهاست که کسی را نمیبینم. حوصلهی آدمها را عموماً ندارم. جمعهای بالای سه نفر خستهام میکنند. آدمهای دور و برم فارسی بلد نیستند. اما به همان زبان خودشان.. به مزاح شاید .. میگویند که در حبابام مخفی شده ام .. راست میگویند لابد...
حباب یعنی جایی که داخل اش .. مثل بیرون اش .. خالی است.. پوچ است.. هیچ است.. ناپایدار است.. متزلزل است .. متهم به نابودی ست... محدود است.. تنگ است .. محصور است .. و ضاقت الأرض علیکم بما رحبت.
یا فتاح.
- ۹۱/۱۲/۱۷
قالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّـهِ
یعنی من شکایت غم و اندوهم رو فقط پیش خدا می برم