از رنجی که می بریم..
جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۲۷ ب.ظ
طرف به عنوان مددکار اجتماعی اومده سخنرانی میکنه تو مسجد شهر، بعد میگه که: "من بیست و هفت سال هست که ساکن این شهرم.. و به نظرم نسل ایرانی های اینجا از لحاظ روانی مریض است .. و بیش از هر چیز دیگری .. و قبل از هر مبلغ یا معلمی .. نیاز به روانکاو اجتماعی دارند" .. ..
یاد لطیفه ی تلخی افتادم که مریضی رفته بود پیش روان پزشک. گفت آقای دکتر، من مشکلم این هست که خیال می کنم که کسی من رو جدی نمیگیره.. و دکتر میگه: نفر بعدی!
- ۹۱/۱۱/۲۰