تو فارغی و به افسوس می رود ایام
پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۱، ۰۳:۴۷ ق.ظ
شب را در خیابان ماندم.. صبح که شد آمدم برای صبحانه.. و بعد پیاده آمدم تا خانه. باد خنکی می وزید. هیچ حال خوشی نداشتم.
.. .
کاش میشد به میراث این سال های رفته بر ما استناد نکرد..همین.
.. .
- ۹۱/۰۳/۰۴