در خورد فیل
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۴۵ ق.ظ
مشهور است که وقتی در زمان شاه قاجار مجلس به توپ بسته شد، ملک المتکلمین را در حالیکه طنابی به گردنش انداخته بودند و از دو سو می کشیدند، به باغ شاه بردند. و آنچه از زندانبانان باغ به دست می آید اینست که او تا آخرین لحظه نگه بر آسمان داشته و می خندیده است، که " خنده ی تلخ من اینک ز پریشانی توست .. ". و وقتی برای اعدام از دیگران جدایش می کردند، او که صدای خوبی داشت با آوازی دلکش در بیات اصفهان چنین خواند:
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر بارگه عدوان آیا چه رسد خَذلان
...
پ.ن: اتفاقات عجیب روزهای گذشته انگار امروز تمام شد.. تمام راه را تا خانه به این آیه ی شریفه فکر می کردم: و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. دلم سوخت برای شان. شاید فکر می کرده اند که پیروز شده اند...
- ۹۱/۰۲/۰۶
یامکن با پیل بانان دوستی
یا بنا کن خانه ای در خورد پیل
سری بزن خوشحال میشم