دست پخت عشق تان قرمه سبزی بود.. جلبکای الکی.
..
و سال ها گذشت و آنچه افتد و دانی شد. و بالاترین و کمترین و پارازیت شد. و وطن شان دیکتاتوری شد. و ماهی بخت شان خارج از تنگ بلوری شد. و از رای شان دزدی شد. و عشق شان میرحسین موسوی شد. و پاتوق شان خیابان جمهوری شد. و آرمان شان آزادی شد. و شعار پرچم شان ما بیشماریم شد. و بعد آنچه افتد و دانی شد. و دی شد و بهمن شد و کارشان در صدای شمای بی بی سی فارسی شد. و باختند و آمارشان سندسازی شد. و ... و مقلد اسلام نداشته شان منتظری شد. و وزیر دفاع از استقلال شان شیرین عبادی شد. و تبریک نوروزشان هیلاری شد. و هنرمند شان گلشیفته ی فراهانی شد. و ... گذشت و آنچه افتد و دانی و شد و ...
.
حالا اما برای ام نامه ای نوشته.. و گفته -کمی ادبی تر از گذشته البته- که "هیچ وقت از شما نمی گذرم.. که کشورم را تحقیر کردید.. امیدوارم هرچه زودتر آمریکا با کمک ما آنجا را آزاد کند و سایه ی دیکتاتورها برای همیشه از وطن ام رخت بربندد".
..
.
.
- ۹۰/۱۱/۰۸
شاید فردا جوابی برایش نداشته باشید.
منظورم این پست خاص نیست.