سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

در خورد فیل

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۴۴ ب.ظ

دستی کشید عمه به این پلک‌ها و گفت:

حالا شدی شبیه همان مادری که نیست ... 

دیروز عصر داخل بازار شامیان

معلوم شد حکایت انگشتری که نیست

.

تشخیص چشم های تو در این شب کبود

می خواست روشنایی چشم تری که نیست

..

آزاد شد شریعه همان عصر واقعه

یادش به خیر ساقی آب آوری که نیست

یادش به خیر ساقی آب آوری که نیست

یادش به خیر ساقی آب آوری که نیست

...


  • ۹۰/۱۰/۱۸
  • وی بی