در خورد فیل
چهارشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ب.ظ
دو روز گذشته خواب به چشم ام نیامده ست. آدم هایی هستند که دیدن شان اختیاری ست. اما زنده گی ات بعد از آن نه. گاهی حتی اجباری هم نیست.....
...
نماز مغرب پشت سر عزیزی بودم. در قنوت خواند که رب الحقنی به الشهداء و الصدیقین و الخمینی. و بعد بغض کرد. دلم شکست. امام هنوز در قلب های بس یاری ولایت دارد...
..
در راه که می آمدم. برای خودم آهسته قرآن می خواندم. راننده که شخص متوسطی بود به ظاهر، ساکت بود و آرام گوش می کرد. به آیه ای رسیدم که سخت گریست. کرایه نگرفت.
این شهر آدم های عجیبی دارد. من این شهر را بی نهایت دوست دارم.- ۹۰/۰۹/۳۰