موسی! دلت را با خشیت ِ از من بمیران. کهنجامه باش و تازهدل .. چنانکه در زمین گمنام باشی و در آسمان، نامدار .. بدان که اگر پیوندت با من بُربد، با دیگری هرگز نپیوندد. مرا بپرست .. من از تو چیزی نخواستم که بیازاردت. فقط خواستم که بخوانیام تا اجابتت کنم.
موسی! آیندهی این دنیا همچون گذشتهاش است .. روزگار، بلندش کوتاه است و کوتاهش بلند. چنان بکوش که گویا جزای عمل را به چشم میبینی. دنیا را واگذار که نه دنیا برای توست و نه تو برای دنیا .. موسی! تو را چه کار به خانهی ستمگران؟
- ۲۹ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۳۰