- ۲۶ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۶
منو تنها نذار به حال ِ خودم .. من همون گیج ِ بیقرار ِ توام... توی این سالها عوض نشدم ..
چو می توان به صبوری کشید جور عدو،
چرا صبور نباشم که جور یار کشم؟ ...
من به هیچ وجه خدا را لمس نکردم، ولی خدایی که قابل لمس باشد که دیگر خدا نیست .... اگر هر دعایی را هم اجابت کند، همینطور... همانجا بود که برای نخستین بار حدس زدم که عظمت دعا بیش از هر چیز در این امر نهفته است که پاسخی به آن داده نمیشود ....
.
.
میدانی .... عظمت چیزها دراین نیستی است...
این را هم میدانم که عظمت دعا، زیبایی سکوت است و عشق فقط از جایی شروع میشود که دیگر هیچ انتظاری برای گرفتن هیچ چیز وجود نداشته باشد.
..
.
"عشق" تمرین "نیایش" است و "نیایش" تمرین "سکوت" ....