سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

۲۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

روزهایی بود که در کافه‌های شهر ساحلی.. این ایمیل‌های بی‌نام برای تو تذکری می‌فرستاد.. و تو بر خود می‌لرزیدی.. 

..


پ.ن: مدتی پیش به عزیزی در میانه‌ی بحثی تندی کردم.. اوقاتمان تلخ شد به معنای واقعی. بزرگی کرد..  معذرت خواهی‌ کرد.. شب در راه برگشت به م گفت که "فلانی.. ما خواستیم حرفی بزنیم.. حال ما را گرفتی .. " دلم گرفت.. ناراحت شدم.. شب برایش ایمیلی نوشتم.. و معذرت خواهی کردم.. اما همچنان به خاطر این حرف آخرش. {و حرف دیگری که خصوصی است حالا}. دلم گرفته بود.. به قرآن تفألی زدم .. آیاتی از سوره‌ی مبارکه‌ی توبه آمد .. 

عفا الله عنک لم اذنت لهم حتی یتبیّن لک الذین صدقوا و تعلم الکاذبین

.. 
.



  • ۲ نظر
  • ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۵۱
  • وی بی

امروز از نقطه‌ی صفر مرزی.. از آن طرف آب.. و همراه بادهایی که پرچم قرمز و سفید را به ستاره‌های سفید می‌زد.. به دوردست ها نگریستم.. و با خودم زمزمه کردم که اللهم ایّدنی منک بنیة صادقة و صبر دائم...

..

امروز جنس بادهایی را دیدم که گهواره‌ی موسی (علیه السلام) را به خاک فرعونیان کشید.. و همان دستی که او را سال‌ها بعد از شهر فرعونیان بیرون کشید..


ان ربی لطیف لما یشاء ..

  • ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۵۲
  • وی بی

انگار در آخر دهه‌ی سوم زنده‌گی باید تقاص آن همه خداحافظی از آن‌ها که دوستت داشتند را بدهی.. 

.

.

دارم هوای صحبت ِ یاران رفته را .. 

  • ۱۲ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۳۰
  • وی بی

و آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم .. و هو العزیز الحکیم ..
ذلک فضل الله یوتیه من یشاء .. و الله ذو الفضل العظیم ...


  • ۱۱ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۰۵
  • وی بی

گفتم به افسونی تو را آرام خواهم کرد...

عصیانی ِ من!

ای دل..

ای بی‌تاب ِ دیوانه...



  • ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۹
  • وی بی
صبح بعد از نماز خوابیدم. خواب بعد از نماز یک قمار بی‌رحمانه ست. خوابیدن کنار پنجره.. شنیدن صدای عبور نسیم صبح از قاب چوبی .. اغوایی غریب دارد.. و زودگذر.. اما چشم به روشنی بستن.. و به روزمرگی باز کردن .. امتداد یک خستگی بی پایان است.. در تمام راه به آیات سوره‌ی قصص گوش می‌دادم.. به قضاوت داوود و سلیمان.. فکر می‌کردم.. ففهمناها سلیمان.. به پای اسب‌های فریبنده‌ی سلیمان.. به قمار روزها .. به آن نسیمی که خدا بر دل‌های مومنان می‌فرستد.. و یشف صدور المومنین.. بعد از نماز عصر دوباره خواب مرا می‌گیرد.. سجاده را دستم می‌گیرم.. آرام روی کتابخانه می‌گذارم.. پنجره را باز ‌می‌گذارم .. و زیر لب می‌خوانم که ان ربی لطیف لما یشاء.
  • ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۰۲
  • وی بی
  • ۲ نظر
  • ۰۸ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۵۷
  • وی بی
"موسی! آینده‌ی این دنیا همچون گذشته‌اش است .. روزگار، بلندش کوتاه است و کوتاهش بلند."

  • ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۴۱
  • وی بی
روزهایی بود که عده‌ای ناشیانه "اصل ولایت فقیه" را مترقی‌تر از "اصل حمایت از علی" می‌دانستند ..



  • ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۶
  • وی بی
دیشب با تلسکوپ بزرگ شهر نپتون را دیدم. که ظاهرا مثل همیشه اش بود. آبی و کم نور. دیشب ستاره ای را دیدم که دو میلیون سال پیش متولد شده .. و تازه .. یعنی همان چندساعت قبل .. نورش به ما رسیده.. رئیس می گفت که بعید نیست که حالا مرده باشد.. و این خبرش دو میلیون سال بعد به ما می رسد ... 

دیشب در چشمک ستاره هایی که میلیون سال پیش آمده اند و میلیون سال بعد رفته اند .. در میان اشتیاق جمعیت.. به تو فکر می کردم.. و زیر لب می خواندم که .. انی لا احب الآفلین

یا ستار. 

  • ۰۴ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۰۱
  • وی بی