سجوم

شکست عهد من و هر چه بود گذشت ..
سجوم

لله الأمر من قبل ومن بعد

بی‌تعلقات

سه شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۵۷ ق.ظ

من یاد گرفته ام که بسیاری از افراد و چیز های دور و برم به قطار شهر بازی می‌مانند! گر چه همراه شدن و در کنار شان بودن، برای مدت کوتاهی سرگرم کننده و لذت بخش است، اما هیچ‌گاه مرا به جایی نمی رسانند.. و در دراز مدت، حاصلی جز سرگیجه و تهوّع ندارند!

فراتر از بودن...کریستین بوبن

پ. ن:

 آدم باید تا می تواند تمرین مردن کند تا حال ش خوب شود. کسانی که زنده‌گی را از ابتدا تا انتها می روند، یک جای کار کم می آورند. باید چندین بار متوالی آدم بمیرد تا بتواند یک دم زنده‌گی کند. بفهمد که این نفس حق من و تو نیست. نعمت ست. آمد شکر، نیامد ملک خودش ست .. تا شروع کند آدم برای خودش حق و حقوقی قائل شود، دنیا را ظالمانه می بیند. سی سالگی هایتان را بمیرید. تا بتوانید چهل سالگی هایتان را به شرط حیات، زندگی کنید ..

  • ۹۳/۰۲/۰۲
  • وی بی

نظرات  (۶)

ویموت احدهم فى کل یوم سبعین مرّة من مجاهدة انفسهم ومخالفة اهوائهم....

راست میگن!

هر لحظه مرگ دیدن چ؟!

 

خیلی خوب نوشتید.

برای زندگی کردن باید با مرگ پیوند خورد تا از بار سنگین خواهش های نفس رها شد... چند روزی سبکبار باشی و دعا کنی که باز کوله بارت سنگین از آرزوهای دور و دراز نشود... روزهایی که زندگی طعم دیگری دارد.

وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
هر لحظه مرگ دیدن چه
خدایا ... ابراهیم خوبی برایت نبودیم.. کمک کن اسمعیل خوبی باشیم.